به گزارش سینماپرس، روزهایی که سپری میکنیم روزهای نه چندان خوبی برای همه تئاترها نیست. در حالی که برخی نمایشها به واسطه فرصتهایی چون چهرههای سرشناس با دنبالکنندگان میلیونی در اینستاگرام فرصت فروش خوبی پیدا میکنند و میتوانند دستگاههای دولتی و غیردولتی را بابت همان چهرهها مجاب کنند، در زمینه تبلیغات آنان را یاری رساند، در گوشهای پرت از این دنیای تئاتری، گروههایی هستند که حتی از کمترین فرصتهای معرفی کردن خود عاجزند. آنان تنها راههای باقیمانده برایشان فضای مجازی است و ساختن آثار خلاقهای که مخاطبان را مجاب کند، آنان را دنبال کنند. به تماشای اثرشان بنشینند و برای دو مخاطب دیگر به آنان کمک کنند.
در حالی که سطح شهر تهران چند هفتهای است مملو از بنرها و تبلیغاتی است با موضوع گفتگو، مهمترین ابزار گفتگو در جهان هنر از همان تبلیغ ساده نیز محروم است. اگرچه برخی اعلام میکنند تئاتر هنر پولسازی نیست و باید برایش پول خرج کرد؛ ولی در این وانفسا کسی برای تئاتر پول خرج نمیکند تا در انقلاب اقتصاد هنر، این هنرمند باشد که برای بقایش مجبور به پولسازی شود. پس او در برابر غوغای جهان پولسازی خود را تنها مییابد. بدون هیچ فرصت برابری برای تبلیغ دسترنج خود، هر چند در بعد زیباشناسی یک فاجعه تمامعیار به حساب آید. اگرچه تجربه نشان داده است فرصت برای فجایع هنری بیشتر بوده است.
در این شرایط صدا و سیما به عنوان تکیهگاه فرهنگ و ترویج آن شرایط را برای عموم آثار هنری برابر ندانسته است. برای مثال شما نمیتوانید فرصت برابری برای آثار هنری در صفحه تلویزیون ببینید و این مهم برای تئاتر اسفناکتر هم میشود. در تلویزیون کنونی هیچ برنامهای با موضوع تئاتر روی صفحه سرد تلویزیون نمیرود. آن تک برنامهها نیز از روی آنتن جمع شدهاند، هر چند در همان زمان اولویت برنامههای ترکیبی تئاترمحور، ستارهها و چهرهها بود. در این ایام هیچ برنامهای به تئاتر نمیپردازد و فرصت گفتن از تئاتر تنها در چند برنامه رخ میدهد.
برنامه نخست، برنامه رشیدپور و حالا خورشید است. در این برنامه رشیدپور به عنوان مجری مجاز است نام چند نمایش را به زبان بیاورد و از مردم بخواهد برای آنان فرصتی اختصاص دهند. اگرچه رشیدپور میان نمایشها تفاوت قائل نمیشود؛ ولی شانس گفته شدن نام یک نمایش به رابطه میان گروه و برنامه است. به عبارتی بسیاری از گروهها نمیدانند چگونه درخواست خود را به دست رشیدپور برسانند. آنان از هیچ سازوکاری برای این تک فرصت تلویزیونی آگاه نیستند و همه چیز به قدرت چانهزنی مدیران روابط عمومی بستگی دارد.
دیگر برنامه مبلغ تئاتر خندوانه با اجرای رامبد جوان است که تمرکز این نوشته بیشتر روی این برنامه است. جوان در خندوانه هر از گاهی به تبلیغ تئاتر میپردازد و این رویه مسبوق با سابقه است. در آخرین قسمت فصل گذشته، زمانی که او از نگار جواهریان دعوت کرد تا از خودش بگوید، فضا به سمت تبلیغ نمایشی پیش رفت که آن روزها جواهریان در ایرانشهر روی صحنه داشت. البته تبلیغ نمایش «نمیتونیم راجع بهش حرف بزنیم» از چند قسمت پیش از این در خندوانه رقم خورده بود و این در حالی بود که درباره دیگر نمایشهای روی صحنه فرصتی برای تبلیغ وجود نداشت.
در فصل جدید خندوانه نیز شرایط به همین سو سوق یافته است. نگار جواهریان، همسر رامبد جوان در تماشاخانه پالیز نمایش «آهواره» به کارگردانی احسان گودرزی را روی صحنه دارد. گودرزی از همکاران رامبد جوان در خندوانه است و پیش از این با نگار جواهریان در «گرگبازی» همبازی بود و فیلمنامه «نگار» را برای جوان نگاشته است. حال او به نظر میرسد در یک فرایند خانوادگی آنتن تلویزیون که جهان تئاتر را محروم از فرصتهای برابر کرده است، در اختیار یک حرکت خانوادگی نهاده است.
در خندوانه فرصت تبلیغ تئاتر اصولاً به نمایشهایی ختم میشود که به نوعی به رامبد جوان منتهی میشود. برای مثال «پزشک نازنین» اشکان خطیبی که کارگردانش این روزها داور «خندانندهشو» است یا کارهای امیر کربلاییزاده در یک کارگاه آموزشی؛ اما برای مثال آثار دانشجویان در مولوی یا اجراهایی کوچک در سالنهای کوچک شهر تهران این فرصت را نمییابند که در خندوانه تبلیغ شوند. تلویزیون نیز فرصتی برابر برای این آثار فراهم نکرده است.
تلویزیون ۶۷ شبکه رسمی دارد که با احتساب ۲۴ ساعت پخش، ۱۶۰۸ ساعت فرصت برای ارائه برنامه وجود دارد. این عدد برای یک هفته به ۱۱۲۵۶ ساعت میرسد و سهم تئاتر از این همه ساعت صفر است؛ ولی برای یک فرصت خانوادگی بیشمار.
*تسنیم
ارسال نظر